مناجات با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه در سالروز تخریب قبور ائمه بقیع
عمری مرا تو بیشتر از من دعا کردی من معصیت کردم ولیکن تو حیا کردی دادی جـوابم را تـو بیچـون و چـرا اما چون و چرا کردم مرا وقتی صدا کردی ای وای از آن نیمهشبهایی که آقا جان من خواب بودم تو به حالم گریهها کردی من که همیشه جای مرهم، درد تو بودم مانـدم بـرای چه تو دردم را دوا کردی دورت بگـردم من، فـقـط بـین رفـیـقـانم حـق رفـاقـت را تـو جـانـانـه ادا کـردی از یـاد بُـرم عــزّت مـن از کـجـا بــوده از بس به این سائل عطای بیریا کردی غم نیست گر بسته است بر رویم همه درها وقتی درِ رحمت به روی من، تو وا کردی آقـا دعـا کـن زنـده بـاشم من بـبـیـنـم که تو در مـدیـنـه چـار تا جـنّـت بنا کردی جــانـم فــدای ســفــره امالــبـنـیـنـی کـه هر صبح شنبه در مدینه تو به پا کردی |